وقت بيداری عاشقان است، شعری از م. سحر   2009-12-29 20:46:33

عاشقان حلقه بر در بکوبيد
راه صبح ِ منوّر بکوبيد

بر سر دشمنان سنگ و ساروج
از کمينگاه و سنگر بکوبيد

ضربتی خورد و اين مار زخمی ست
مار مجروح را سر بکوبيد

فوج ِ نيکيد بر بد بتازيد
مشت خيريد بر شر بکوبيد

قلعهء ظلم و کاخ ستم را
بر بساط ستمگر بکوبد

وقت بيداری عاشقان است
خفته را حلقه بر در بکوبيد

يکدل و يک صدا در دل شب
راه خورشيد خاور بکويد

نور در چند گامی ست در بند
بندش اندر برابر بکوبيد

دست در دست ديگر فشانيد
پای در گام ديگر بکوبيد

راه بر عاشقان وطن ای
عاشقان دلاور بکوبيد

چشم ِ جان ، زی شمايان بود تا
دشمنان را سراسر بکوبيد

م. سحر
پاريس، ۲۸.۱۲.۲۰۰۹


نام
پیام
Write all letters which are not black!
حروفی که سیاه نوشته نشده در پنجره وارد کنید.

روز نوشتها

یادها

شعرها

از دیگران

من و جنهایم

داستانها

انتخابات